مبارزات مردم ایران پیوسته اوج میگیرد. اکنون مردم از هر قشر و طبقه و گروهی وارد میدان مبارزه شدهاند و هر روز که می گذرد برای گرفتن حقوق خود م فریاد مردم در اعتراض به ستم و غارتگری دستگاههای حاکمیت در زمینههای گوناگون از جمله ؛ گرانی, چپاول گری بانک ها, نبود بهداشت و درمان لازم, نداشتن آب آشامیدنی, نبود دمکراسی, مستقل نبودن دستگاه قضایی, سیاست خارجی دولت و … به آسمان رفته است.
آنچه اهمیت بسیار دارد امیدوار بودن مردم به مبارزه خود است. آنان بهدرستی به منافغ و حقوق خود و نیز قدرت خود آگاهند.
مبارزات مردم نه تنها از نظر محتوایی بلکه از زاویه شیوه مبارزه ن ز ه ه مردم به خوبی آگاهند که پیروزی این مبارزه درگرو اتحاد همه مردم ایران است. برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در اکثر شهرها و روستاهای کشور با رقص و موسیقی اقوام غیر بومی خود نشانگر ای این حرکت پر بار مردمی ضمنا گوشزدی به رژیم حاکم است که نمیتواند بین قومهای ایران تفرقه بیندازد و خو
جنبش مردم در ایران بیش از هر چیز نیازمند یک ارگان رهبری منسجم و دارای برنامه است. اکنون در جامعه روشنفکری ایران طیف نسبتا گستردهای از روشنفکران چپ دیروزی و حتی روشنفکران مذهبی سکولار خود را در چارچوب ایدئولوژی سوسیالدموکراسی تعریف میکنند. اما آنچه مایه تأسف است نداشتن یک تشکل یا حزب منسجم سراسری سوسیال دموکرات است. سوسیال دموکراتها با متحد شدن میتوانند به نیاز جنبش در داشتن احزاب و یا سازمان های متشکل پاسخ اام
فقدان یک حزب یا سازمان سراسری فعال سوسیال دمکرات خود نشانه عقب ماندن جنبش سوسیال دموکراتیک ایران ات ز
سوسیال دمکرات ها میتوانند حول یک پلاتفرم مشترک, برابری همه انسانها در برابر قانون, کنترل نسبی سرمایه, رفاه اجتماعی برای همگان, آزادی بیان, حکومت سکولار, انتخابات آزاد واداره کشور به شیوه پارلما نتاریزم غیر متمرکزخود را سازمان دهند و متشکل شوند.
سوسیال دموکراتها نه تنها لازم است در متشکل کردن خود بر گرد ایدئولوژی پایهای سوسیال دموکراسی بکوشند, بلکه باید گامی فراتر از آن نهند و بکوشند که برای دوران گذار بر سر یک پلاتفرم همکاری های مشترک با سلطنت طلبان, احزاب چپ وسایراحزاب بورژوایی به توافق درونی برسند .
اتحاد و یکپارچگی مردم در مبارزه علیه رژیم این وظیفه بزرگ را پیش پای جامعه روشنفکران ایران میگذارد که بکوشند با ایدئولوژیها و تعلقات گوناگون طبقاتی پای میز مذاکره بنشینند و برای دوران گذار, بر گرد یک پلاتفرم مشخص با یکدیگر به توافق برسند.
گرفتن قدرت یک تشکل سوسیال دموکرات (در بهترین حالت حزب) باید خود را برای گرفتن قدرت بعد از دوران گذار به این منظور لازم است برای اداره مملکت برنامه آماده داشته باشد و در شناساندن برنامه خود در جامعه روشنفکری و مهم تر از آن در میان تودهها , چه پیش از دوران گذار و چه در دوران گذار فعالیت کند . سوسیال دموکراتها باید از قیام 57 که در آن نیروی چپ هیچ آمادگی برای گرفتن قدرت را نداشت ، درس بگیرند.
سوسیال دمکرات ها لازم است از طریق سازمان دادن و متتشکل کردن نیرو های روشنفکرداخل و خارج و نیز برنامه مشخص برای تشکل توده ها و همچنین تدوین برنامه آینده دولت سوسیال دمکرات آمادگی برای بدست گرفتن قدرت را در خود تقویت کنند.
برنامه سوسیالدموکراتها باید شامل راه حل برای مشکل بیکاری, وضع نابسامان شرکتهای بزرگ و کوچک خصوصی, اوضاع بهداشت و درمان همگانی, محیط زیست, آموزش و پرورش, مرزها, راهاندازی ارگان قضایی مستقل, وضعیت راهها, ترافیک, وضعیت پناهندگان افغان, ارگانهای دست نشانده رژیم از جمله سپاه پاسداران و نیز سیاست خارجی باشد. این برنامه طبیعتاً مستلزم اینست که با رای اکثریت اعضای سازمان یا حزب سوسیالدموکرات به تصویب برسد.
مهم آن است که ما سوسیال دموکراتها گرفتن قدرت پس از دوران گذار را چه مستقل از دیگر نیروها در صورت کسب رای اکثریت مردم, و چه در یک دولت ائتلافی, در دستور کار قرار دهیم.
سوسیالدموکراتها باید متشکل شوند و در رهبری جنبش مردم ایران مسئولیت بپذیرند.
دمکراسی حکومت مردم برمردم است. مردم هر چند سال یکبار به احزابی که خواسته هایشان را نمایندگی می کنند رای می دهند و نمایندگان خودرا به مجلس می فرستند. نمایندگان مجلس موظف هستند قوانین را با در نظر گرفتن قوانین حقوق بشر تصویب نمایند.
مردم ار طریق نمایندگان خود که بشیوه دمکراتیک انتخاب شده اند قدرت موجود در جامعه را کنترل می کنند. مجلس نمایندگان، دولت را تعین می کند. دولت نمایندگی اکثریت مردم را دارد. در چنین جامعه ای دولت حافظ حق وحقوق شهروندان است.
سیاست کلی مجلس بر اساس رأی اکثریت تعین میشود. اما این اکثریت بهیچ وجه حق ندارد حقوق اقلیت را که نظری ورای نظر اکثریت را دارد پایمال کند. اقلیت حق دارد نظرات خودرا مطرح و تبلیغ کند. از پرنسیپ های مهم دمکراسی تابع رأی اکثریت بودن شهروندان می باشد. هر شهروندی موظف است از رای اکثریت تابعیت کند ولو اینکه نتیجه رأی اکثریت با نظر فرد بکلی مغایرت داشته باشد. برای اینکه تصمیمی به رأی گیری برسد طبیعاً باید در مواردی سازش کرد.
یک جامعه زمانی دمکراتیک است که انتخابات دوره ای باشد. دستگاه قضایی کاملا آزاد و مستقل از حکومت باشد و دخالت دولت در امور قضایی غیر قانونی اعلام شود. در یک جامعه دمکراتیک رقابت در سطوح اقتصادی آزاد است زیرا که رقابت باعث شکوفایی اقتصاد جامعه میشود.
دمکراسی به معنای آزادی است. یعنی اینکه شهروندان می توانند نما یندگان خود را آزادانه انتخاب کنند و از طریق نمایندگان خود در تشکیل دولت نقش ایفا نمایند و اگر دولت بدرستی وظیفه اش را در چارچوب قوانین وضع شده توسط مجلس، انجام ندهد مجلس می تواند دولت را منحل کند
اختیارات پلیس در جامعه دمکراتیک نسبت به جوامع غیر دمکراتیک محدود می باشد بدین معنا که پلیس بدون اجازه قاضی اجازه بازداشت کسی را ندارد.
دمکراسی دارای یک قانون پایه ای است وآن عبارت است از که فرد حق آزادی دارد ولی همزمان مسئولیت رعایت حق آزادی دیگران را بعهده دارد. اگر این قانونمندی بدرستی رعایت شود میتوان دمکراسی را پیاده کرد.
آزادی پهنه های وسیعی از زندگی یک انسان را در برمی گیرد وآن شامل آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی قلم، آزادی ایجاد تشکلات واحزاب، تبلغ نظرات شخصی، آزادی انتخاب دین و مذهب، آزادی پوشش، آزادی جهت دادن بزندگی خود وهمزمان امکان داشتن تاًثیر گذاری روی محیطی که فرد در آن زندگی می کند، می باشد. تمام این آزادی ها خود دارای قانونمندی های خاصی هستند که در پهنه های مختلف آزادی عمل می کنند. آزادی فرد تا حدی است که به آزادی اطرافیان صدمه ای وارد نیآورد. قانونمندی آزادی به کسی اجازه نمی دهد که به نام آزادی بیان و یا آزادی قلم به دیگری تهمت ویا به حریم شخصی کسی تجاوزشود. بنابراین دمکراسی بهمان اندازه که آزادی های فردی را تضمین می کند بهمان اندازه مسئولت پیش پای فرد می گذارد.
شکوفایی و رشد یک جامعه در گرو وجود دمکراسی در آن جامعه میباشد.
در یک جامعه دمکراتیک شهروندان حق نداشتن ویا انتخاب هر دینی را دارند. تمام ادیان در مقابل قانون برابر می باشند و هیچ دینی بر دیگری ارجحیت ندارد. آزادی اندیشه یکی دیگر از دستاورد های دمکراسی است. فرد می تواند هراندیشه ای را تا زمانی که نخواهد جامعه عمل به آن بپوشاند داشته باشد ولی بمحض اینکه بخواهد اندیشه اش را پیاده کند در مقابل جامعه مسئولیت دارد که اندیشه اش در جهت محدود کردن آزادی دیگر افراد جامعه نباشد. آزادی بیان نیز درهمین چارچوب عمل میکند. هر شهروندی حق انتقاد و مورد سئوال قرار دادن دستگاه حاکمه را دارد و مقامات وظیفه دارند جوابگو باشند و لی فرد همزمان در مقابل گفتارش مسئولیت دارد.
محکم شدن پایه های دمکراسی در گرو تشکل هر چه بیشتر مردم در اتحادیه ها، سازمان ها و احزاب مختلف می باشد.
همایشِ سراسریِ نهادهای دموکراتیک ملی برای همبستگی میهنی و بزرگداشت خیزشِ خونینِ آبان ماهِ 98
خیزشِ دلیرانه آبان 98 مردمِ ایران ریشه در ناشایستگیِ، تباهی، تبهکاریها و تاراجگریهایی سران و دست اندرکارانِ رژیمِ اسلامی دارد.
خیزشِ آبانِ 98 بخشی از جنبشی بود در راستای آوردگاه های دادخواهی و آزادیخواهی مردمانِ ایران برای رسیدن به آزادی، دموکراسی و فرمانروایی بر کشورشان؛ خیزشی که همه ی گروه های مردمی را در سرتاسرِ کشور بزرگِ ایران دربر گرفت.
فراگیر بودنِ این خیزشِ مردمی، در بیش از ۲۹ استان در سراسرِ ایران، رژیمِ اسلامی را برآن داشت که بگونه ی دِهشتناکی این خیزش را سرکوب در زمانِ کمتر از سه روز هزاران تن را کشته، آسیب دیده و زندانی کند. دامنه ی این سرکوبِ دِهشتناک، شوربختانه همچنان در اعدامو دادن فرمانهای بلند مدت زندان بر فرزندانِ شایسته ی مردم، همراه با بکارگیری انواع شکنجه و باری سنگین سربارشان گردانیده اند. (متوجه نشدم)
آگاه هستیم که در این سرکوبِ دِهشتناکبیش از 30 کودک، هزاران کشته و آسیب دیده، هزاران دادخواه بازداشت شدند و سدها تن از کوشندگانِ سیاسی، مدنی و دگراندیشان همچنان در زندانها جمهوری اسلامی دربندند.
رژیمِ ضدانسانی و ضدملی جمهوری اسلامی، در پیِجنایتهایش چه در آبان و چه پیش از آن در زندانهای هراسناک خود زیرِ دردناکترین شکنجهها و در راستای فرمانبری مردم با به زبان آوردنِ دروغین، چونان پهلوان نوید افکاری را به دار آویختند تا بتوانند ترس را بر روان و جان مردم فرو نشانند هستی و ماندگاریِ پلیدِ خویش را مانگار گردانند.
رژیمِ اسلامی در چالشهای خودساخته فرو افتاده و دیگر توان گذر از آنها را ندارد. این رژیم برای رهاییِ خود راهی جز سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام ندارد. ما هم برای رسیدن به آزادی و دموکراسی جز گذرِ دلاورانه و جانانه از این رژیم، راهی دیگر نداریم.
این رژیم در کابوس سرنگونی دچار گشته است. برای رسیدن به هدف نهایی، همه ی نیروهای دموکراسی خواه میهنی، می بایست به هم بپیوندند تا توانِ سرنگون کردنِ این رژیم پلیدِ و ویرانگرِ را بدست آورند. ما راهی جر بهم پیوستن برای «گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی» در پیشِ رو نداریم.
ما از همه ینیروهای دموکرات برانداز و گرایشهای ملی و مردمی درخواست داریم تا با پشتیبانی از این همایش که از راهِ سامانه ی پیوندگیریِ زوم برگزار می شود، حضور بهم رسانند تا در راه رسیدن به آزادی و برپاییِ دموکراسی در میهنمان، همگام همراه شویم.
ما از همه ی گروه های آزادیخواه و دادخواه درونِ میهنِ بازهم مانده دربند که خواهان گذار از رژیم اسلامی هستند پشتبانی می کنیم و کارِزارشان را ستایشگر، سپاسگزاریم.
پیروزی ما در گِروِ همبستگی و ساماندهیِ برای «گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظامِ دموکراتیک ملی» است.
نظام جمهوری فدرال مافیایی اسلامی؛ نامی که محتوای نظام اقتدارگر را نمایانتر میکند
با درود به تمامی آزادیخواهان و انانی که برای نابودی جمهوری اسلامی در تلاشند،
خبر به ریاست نشستن دزد و خائن دیگری، قالیباف، را در خبرها شنیده و خواندهایم، مردی که با “لوله” کردن دانشجویان و سرگوبگری راه خود را بسمت ریاست بازوی از بازوان نظام مافیائی جمهوری اسلامی باز کرد.
بارها در گفتگو با دوستان و فعالین داخل و خارج از کشور، مطرح کردم که ما در مقابل یک نظام سیاسی دیکتاتور و تمامیت خواه، صف آرایی نکردهایم. جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی، که دارای “منطقی” که در علوم و فلسفه سیاسی جهانی مطرح است، نیست و عمل و رفتار هم نمیکند.
جمهوری اسلامی، در واقع سیستم فدرال مافیایی است که یک رئیس به نام علی خامنهای دارد که بدنه آنرا سران نهادهای مافیایی دیگر، که بر سر تاراج سرمایه های ملی مردم ایران تفاهم رسیدهاند، با هم همکاری و متشکل شدهاند.
روحانی، رئیسی و قالیباف، هر کدام بنوعی در خیانت، جنایت و اختلاس و رانتخواری، نمایندگی بخشهائی از سازمانهای کوچک و بزرگ مافیا سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی کشور را عهد دار هستند. تضادهای بین آنها، صوری نبوده و بسیار واقعی و جدی هم است. آنچه آنان را در کنار یکدیگر نگهداشته، نیاز به یکدیگر برای «باقی» ماندن و تفاهم بر سر تقسیم قدرت است.
آنان برای حفظ قدرت و ادامه تاراج اموال ملت، “حوزه ها” و مناطق “تجاری” خاصی، بر اساس تفاهم، برای خود تعیین کردهاند. یکی در مشهد، دیگری در قم، یکی بازار شکر را و دیگری انحصار لاستیک را و یا “عزیزانشان” در گوشه کنار جهان سرمایه های کلان مردم را برای خود و پدرانشان انباشته و محفوظ میدارند.
بواسطه این تقسیمهای جغرافیائی و حوزههای اقتصادی و حتی تقسیم قدرت سیاسی، بهتر است در نوشتهها و سخنرانیهایمان نام واقعی این سیستم اقتدارگر که جز سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام راهکاری دیگر برای رفع بنبستهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور نمیداند، بکار بریم؛ نام این سیستم اقتدارگرا را باید ” جمهوری فدرال مافیایی اسلامی” نامید، که برازنده و معرفی کننده خصوصیات کامل آن است.
برای نابودی این سیستم اقتدارگرا مافیایی، گفتمان، درخواست، التماس، “منطق” و به خاک و خون افتادن، راهی به جایی نخواهد برد. ما نیازمند ائتلاف ملی بر اساس اصول دموکراتیک و حفظ منافع ملی هستیم. ائتلافی که برای سرنگونی نظام مافیایی شکل گرفته تا با برقراری دموکراسی و فراهم کردن شرایط “مناسب” برای برپایی انتخابات “آزاد و منصفانه” در کشور خودش را سامان و سازمان داده باشد.
ما، به عنوان آزادیخواه، باورمندان به کرامت انسانی، عاشقان وطن و خواهندگان آبادانی ایران، راهی جز رسیدن به همبستگی ملی برای سرنگونی جمهوری فدرال مافیایی اسلامی و بر قراری حکومت دموکراتیک ملی نداریم.
این حکومت دموکراتیک ملی نمی تواند بوجود آید؛
مگر نهادهای سیاسی دموکراتیک در فردای سرنگونی حیات سیاسی شان تضمین شده باشد.
مگر حزبهای سیاسی در چارچوب اصول دموکراتیک آزادی فعالیت داشته باشند.
مگر روزنامنگاران و نویسندگان آزاد قلم داشته باشند.
مگر آزادی بیان در سطح گسترده و به معنی مطلق آن آزاد باشد.
وقت است که ما میتوانیم امیدوار باشیم که توانستهایم بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی را در کشورمان برقرار سازیم.
هم میهنان گرامی و آزادیخواهان مبارز، با سازمانهای مافیایی، نمیشود با زبان “خواهش” صحبت کرد، البته این سخن بدین معنا نیست که اسلحه بدست بگیریم و با بمب پایگاههایشان را به آتش بکشیم. بلکه تاکیدی است بر نابودی و سرنگونی نظام اقتدارگرا مافیایی که؛
میداند که میدزد،میداند که جنایت میکند، میداند که خیانت میکند.
رهبران جمهوری فدرال مافیایی اسلامی، بخوبی، همه اینها را میدانند و بیشتر از آنکه من و شما در حال حاضر از خیانتها، جنایات و دزدیهایی که صورت گرفت بدانیم، آنان میداند. آنان فقط وقتی صدای ملت را میشنوند که پایشان به دادگاه های مردمی برسد. یعنی حکومت شان ساقط و به زباله دان تاریخ برای همیشه سپرده شده باشد.
برای سرنگونی این نظام ضد انسانی و ضد ملی، راههایی بسیار عنوان و مطرح شده است، اما بر اساس تجربه شکستهای سابق بر این، ثابت شده، راهی که از دل کنگره، ائتلاف یا همبستگی ملی بیرون آید، راهی خواهد بود که اقتدارگران مافیایی را به پایان راهشان میرساند. راهی که مردم ایران و منطقه را از شر انان نجات خواهد داد.
برای رسیدن به ائتلاف، کنگره، همبستگی ملی باید تلاش کنیم ، راه نجات ایران و ایرانی در همکاری، همیاری بر اساس “خرد جمع” همه نیروهای دموکرات ملی است.
با مهر
اکبر کریمیان
۸خرداد۱۳۹۹
لینک ورود به کانال تلگرامی: https://t.me/akbar_karimian
با درود به دوستان و همراهان گرامی،
یکی از دوستان، به نام ناصر پاکنژاد که خودشان را نیز در کلیپ معرفی میکنند، خواستند با من صحبتی در خصوص “گفتمان ملی راه حل ائتلاف نیروها” با هم داشته باشیم.
این گفتگو بصورت “پرسش و پاسخ” صورت گرفت و جناب پاکنژاد نیز نقطه نظراتشان را در این گفتگو بیان کردند. البته ایشان این گونه گفتگوها را برای ثبت و بررسی برای تاسیس تشکیلاتی که بتواند “ائتلاف ملی” را بثمر برساند، انجام می هند.
متاسفانه این گفتگو کوتاه نبود و امیدوارم که شما بتوانید زمانی که مناسب برای شنیدن یا دیدن آن پیدا کنید. خواهشمندم، نظرات تان را حتما برایم پست کنید.
با مهر
اکبر کریمیان
۱ تیر ۱۳۹۹
لینک ورود به کانال تلگرام؛
https://t.me/akbar_karimian