راه سرنگونی: نقشه‌راه عملیاتی گذار به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی!

دسامبر 9, 2025

نوشته ای دیگر از Akbar Karimian

Comments

راه سرنگونی:

نقشه‌راه عملیاتی گذار به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی!

پیشگفتار: سرنگونی، به مثابه تصمیم آگاهانه برای نجات ملی

ما در شرایط کنونی، در یک بزنگاه حیاتی با رژیمی مواجه هستیم که فراتر از یک ساختار اقتدارگرا، به یک ساختار تبهکار و خائن به منافع ملی تبدیل شده است. این رژیم بقای خود را صرفا بر سرکوب وحشیانه و غارت منابع عمومی استوار کرده است. بر همین اساس، همان‌طور که در چارچوب‌های مقاله پیشین «راه سرنگون‌طلبان» تأکید شده است، سرنگونی رژیم در این شرایط، نه یک انتخاب متاثر از هیجانات، بلکه یک ضرورت اخلاقی و تصمیم استراتژیک آگاهانه برای دفاع از حقوق ملی است. هدف نهایی، استقرار یک رژیم حکمرانی است که در آن، آزادی‌های اساسی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی در اولویت نخست قرار گیرند.

هدف این سند، ارائه یک نقشه‌راه عینی و عملگرایانه است. این راهبرد از مرحله سازمان‌دهی مردمی آغاز شده و با هدف استقرار حاکمیت قانون و منافع ملی به پایان می‌رسد.

بخش اول: اصول راهبردی و چارچوب اخلاقی مبارزه

مبارزه برای سرنگونی، یک پروژهٔ ملی محسوب می‌شود که اصول حاکم بر آن، ماهیت و ساختار رژیم جایگزین را تعریف می‌کند:

الف) حق دفاع از خود و دیگر شهروندان و مرز اخلاقی پرهیز از خشونت

1- پرهیز از خشونت تهاجمی:

هرگونه اقدامی که علیه جان و مال شهروندان عادی یا منافع ملی صورت پذیرد، انحراف از مسیر دموکراتیک سرنگونی است.

2- پذیرش واقعیت خشونت رژیم:

با توجه به سابقهٔ جنایات متعدد و توانایی رژیم در تکرار خشونت، حق دفاع از خود و دیگران برای آزادی‌خواهان امری مشروع و محفوظ است.

3- مبارزه خشونت‌پرهیز : 

این رویکرد به معنای انفعال یا تسلیم نیست، بلکه به معنای به‌کارگیری قاطعیت هدفمند و اعمال قدرت صرفاً در جهت دفاع و فلج کردن ابزار سرکوب است.

ب) اولویت منافع ملی و هدف نهایی سرنگونی

سرنگونی می‌بایست در راستای منافع و حقوق ملی مردم ایران باشد. هدف این فرآیند صرفا انهدام رژیم نیست، بلکه استقرار نظامی است که آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی را تضمین کند.

بخش دوم: عاملان تغییر: هسته‌های مستقل مردمی

اجرای این پروژهٔ ملی از طریق سازمان‌دهی شهروندان در قالب هسته‌های مستقل مردمی به انجام می‌رسد. این ساختار غیرمتمرکز، بهینه‌ترین راهکار برای مقابله با نیروهای نفوذی و ساختارهای اطلاعاتی رژیم محسوب می‌شود و وظایف محوری و امنیتی هسته‌ها عبارتند از:

1- ساختار امنیتی و افقی هسته‌ها:

هسته ها، باید کوچک (۳ تا ۵ نفره)، کاملاً مستقل و غیرمتمرکز باشند. استفاده از پروتکل‌های امنیتی دقیق و اصل «حداقل آگاهی» برای مقابله با نفوذ، امری ضروری است.

۲. مدیریت عملیات ترکیبی:

هسته‌ها مسئول تبدیل روش‌های مبارزهٔ خشونت‌پرهیز (نظیر اعتصابات و نافرمانی مدنی، بر اساس الگوهایی چون روش‌های جین شارپ) به اقدامات محلی و اجرای همزمان دفاع فعال هستند.

نقشه‌راه عملیاتی سرنگونی (از ۱ تا ۱۰۰)

این نقشه‌ راه سه‌ فاز، مسیر براندازی را به‌صورت گام‌ به ‌گام ترسیم می‌کند.

فاز اول: فرسایش خاموش و تولید قدرت

در این فاز، تلاش نیروی مردمی بر سازمان‌دهی ایمن، کاهش ترس و آماده‌سازی زیرساخت‌های نافرمانی مدنی متمرکز است. این زیرساخت‌ها محور اصلی تمامی اقدامات دربرگیرنده را تشکیل می‌دهند.

هدف اصلی در این مرحله، تثبیت هسته‌های مستقل مردمی به عنوان واحدهای تحلیل‌گر و اجرایی پنهان در سطح جامعه است. هسته‌های مستقل در این فاز، عمدتاً درگیر آموزش نظری، شبکه‌سازی ایمن و عملیات اطلاعاتی هستند. سه گام اساسی در این مرحله باید برداشته شوند:

گام ۱: تشکیل و مطالعه (سازمان‌یابی ایمن)

​هدف این گام، ایجاد یک ساختار مقاوم، محرمانه و غیرمتمرکز به‌منظور تضمین بقای جنبش آزادی‌خواهی در برابر نفوذ و اقدامات سرکوبگرانه است و وظایف اصلی عملیاتی هسته‌ها به شرح زیر میباشد:

1- جذب نیروی انسانی محدود:

هسته‌ها باید با حداکثر سه تا پنج نفر از افراد دارای بالاترین سطح اعتماد (مانند خویشاوندان نزدیک یا دوستان قدیمی) تشکیل شوند. در مراحل اولیه، اکیدا توصیه می‌شود از جذب نیروی عمومی پرهیز شود.

2- تعیین پروتکل‌های امنیتی:

الف) امنیت دیجیتال: استفاده از پلتفرم‌های ارتباطی رمزگذاری‌شده، پرهیز از ذخیره‌سازی اطلاعات حساس در فضای ابری (Cloud) و محدودیت استفاده از تلفن همراه در جلسات، امنیت لازم برای مرحله‌ی شکل‌گیری اولیه را فراهم می‌آورد.

ب) کدهای امن: تعریف کلمات رمز و عبارات هشداری برای تشخیص نفوذ یا خطر دستگیری ضروری است تا اعضا بتوانند یاران خود را از خطرات احتمالی آگاه سازند.

پ) نقشه‌برداری از منابع انسانی متخصص: هسته‌ها موظفند نیروهای متخصص محلی (پزشکان، وکلا، تکنیسین‌ها، روزنامه‌نگاران، فعالان صنفی) را که آمادگی همکاری در مراحل بعدی را دارند، شناسایی کنند تا در زمان نیاز بتوان از تخصص آن‌ها بهره گرفت.

ت) مطالعه و تحلیل (آماده‌سازی نظری): هسته‌ها باید اصول مبارزهٔ خشونت‌پرهیز و نافرمانی مدنی (مانند روش‌های جین شارپ) را به‌دقت مطالعه و تحلیل کنند تا از اقدامات هیجانی و فاقد استراتژی عملیاتی پرهیز شود.

گام ۲: نافرمانی مدنی و اقتصادی (فرسایش ساختاری)

هدف این گام، وارد کردن خسارت مستمر و کم‌هزینه به منابع مالی و بوروکراتیک رژیم است. اجرای موفقیت‌آمیز این گام، به ایجاد حس ناکارآمدی ساختاری در سیستم بوروکراتیک و کاهش انگیزه در میان نیروهای سرکوبگر و جامعهٔ خاکستری منجر خواهد شد.

وظایف عملیاتی هسته‌ها در این گام، بایکوت‌های هدفمند و نافرمانی اقتصادی است که عبارتند از:

1- تمرکز بر رانت:

شناسایی و بایکوت محصولات یا شرکت‌هایی که به‌طور مستقیم متعلق به نهادهای رژیمی، امنیتی یا وابسته به سران فاسد هستند. این اقدام مستقیماً شریان مالی ساختار سرکوب را هدف قرار می‌دهد.

2- کاهش سپرده بانکی:

تشویق عمومی به خروج بخش قابل توجهی از سپرده‌ها از بانک‌های دولتی به‌منظور اعمال فشار ساختاری بر سیستم مالی رژیم.

3- کارشکنی بوروکراتیک درون سیستم:

کارمندانی که در هسته‌ها عضو هستند، باید با عملکرد دقیق و قانونی (مانند تأخیر در روند اداری و افزایش دقت بیش از حد در اجرای مقررات) چرخهٔ بوروکراسی را کند سازند، به‌گونه‌ای که امکان انتساب اتهام واضح به آنها وجود نداشته باشد.

4- نافرمانی مالی:

سازمان‌دهی عمومی برای عدم پرداخت قبوض غیرضروری، جریمه‌ها، یا مالیات‌هایی که مستقیماً در خدمت بودجهٔ سرکوب هستند (با رعایت محرمانه بودن هویت شرکت‌کنندگان).

5- اعتصابات صنفی مقدماتی:

هسته‌ها باید با فعالان صنفی (معلمان، کارگران، رانندگان) ارتباط برقرار کرده و آنها را به انجام اعتصابات کوتاه‌ مدت و چرخشی (مانند اعتصابات یک‌روزه یا تأخیر در ورود به محل کار) تشویق کنند تا آمادگی لازم برای گام ۴ (اعتصاب نامحدود) فراهم شود.

گام ۳: جنگ نمادین و اطلاعاتی (شکستن دیوار ترس)

این گام با هدف تأثیرگذاری مؤثر بر فضای روانی جامعه، شکستن انحصار اطلاعاتی رژیم و تقویت همبستگی در برابر پروپاگاندای حکومتی وارد عمل می‌شود.

وظایف عملی هسته‌ها، مبارزه با ماشین تحریف واقعیت‌ها رژیم است و میتوان آنها را چنین برشمارد:

1- استفاده از رسانه‌های جایگزین:

سازمان‌دهی برای به‌اشتراک ‌گذاری گسترده و سریع اخبار واقعی (فارغ از رسانه‌های تحت کنترل رژیم) به‌منظور خنثی کردن پروپاگاندای حکومتی.

2- تمسخر و تحقیر نمادهای قدرت رژیم:

استفاده از طنز، کاریکاتور و کنایه برای مضحکه کردن و اشکال‌ یابی از نمادها و مقامات عالی رژیم است. این امر یکی از مؤثرترین راه‌ها برای مبارزه با ترس در سطح عمومی است.

3- شب‌نامه‌ها و دیوارنویسی‌های هوشمند:

پیامهای کلیدی در این مرحله، بیشتر بر روی محتوای محتوای دیوارنویسی‌ها و شب‌نامه‌ها تکی دارد. این پیامها باید بر اصول اخلاقی مبارزه (نفی خشونت کور) و متمرکز بر منافع ملی، خطاها و فساد اقتصادی و جنایات رژیم متمرکز باشند.

4- زمان و مکان اجرای عملیات:

این اقدامات باید در زمان‌های کم‌ خطر و در نقاطی با دید بالا انجام شود تا حداکثر اثرگذاری با حداقل ریسک محقق شود.

5- خنثی‌سازی تفرقه:

به‌منظور خنثی کردن تلاش‌های رژیم برای ایجاد تفرقه، می‌بایست بر شعارها و مضامینی که بر همبستگی و هویت واحد ایرانی (فارغ از قومیت، مذهب یا جنسیت) تأکید دارند، تمرکز شود.

​این سه گام، پایه‌های مستحکمی برای انتقال موفقیت‌آمیز به فاز دوم (براندازی) فراهم می‌کنند، که در آن، قدرت تولید شده در این مرحله، به صورت سازمان‌یافته به فشار اقتصادی و دفاع فعال تبدیل می‌شود.

فاز دوم: اعمال قدرت هدفمند و دفاع فعال (فرآیند براندازی)

در این مرحله، کانون فشار از حوزه‌های نمادین به بخش‌های حیاتی (اقتصادی و امنیتی) انتقال می‌یابد. هدف استراتژیک این فاز، فلج کردن ساختار سرکوب، افزایش تصاعدی هزینهٔ تداوم رژیم و ایجاد گسست نهایی است. در این فرآیند، مبارزهٔ خشونت‌پرهیز (در قالب گام ۴) با اعمال قدرت هدفمند (در گام‌های ۵ و ۶) ترکیب می‌شود. منطق محوری این ترکیب، افزایش هزینهٔ بقای رژیم از طریق فلج‌سازی اقتصادی و از کار انداختن ابزار سرکوب است. لازم به ذکر است که «اخلال راهبردی» صرفاً یک کنش دفاعی است، نه تهاجمی؛ هدف غایی آن، پیشگیری از اعمال خشونت رژیم و توقف سرکوب‌های جاری است.

گام ۴: اعتصاب فراگیر نامحدود (فلج‌سازی اقتصادی)

هدف از این گام، فلج‌سازی کامل اقتصادی و اداری رژیم به‌منظور قطع منابع مالی سرکوب و تبدیل اعتراضات به یک بحران پایدار حکومتی است. وظایف عملیاتی هسته‌ها عبارتند از:

1- انرژی و صنعت:

تمرکز بر توقف تولید و صادرات نفت و گاز، پتروشیمی و صنایع سنگین (فولاد و مس) است. اعتصاب در این حوزه‌ها، ضربه‌ای مستقیم و جبران‌ناپذیر به درآمدهای دولت وارد خواهد کرد.

2- حمل و نقل:

سازمان‌دهی اعتصاب‌های گسترده در میان کامیون‌داران، حمل و نقل ریلی و پایانه‌های اصلی برای اخلال در زنجیره تامین داخلی و خارجی کشور.

3- بازار و اصناف:

متقاعدسازی بازاریان سنتی ( تهران، نبریز و …) برای بستن کامل واحدهای صنفی، نشان‌دهندهٔ نارضایتی بدنهٔ اقتصادی و سنتی جامعه است.

4- ایجاد صندوق‌های حمایتی:

هسته‌ها باید به‌صورت محلی و محرمانه، صندوق‌های حمایتی برای کارگرانی که به‌ واسطه مشارکت در اعتصاب، معیشت خود را به خطر می‌اندازند، تاسیس کنند تا دوام و استمرار اعتصاب تضمین شود.

5- شبکه‌سازی معیشتی:

سازمان‌دهی تأمین نیازهای اولیه (مانند غذا و دارو) برای خانواده‌های مشارکت‌کنندگان در اعتصاب در طول دورهٔ توقف کار، ضروتی است در ادامه اعتصابات.

6- تبلیغات و همگام‌سازی:

استفاده از رسانه‌های جایگزین برای اعلام همگانی «ساعت صفر» اعتصاب و تضمین وصول پیام به‌صورت هماهنگ به تمامی استان‌ها و شهرها. اعلام عمومی اعتصاب با عنوان «اعتصاب تا سرنگونی» برای نشان دادن عزم جدی و پایان دادن به تصور اعتصابات چرخشی و موقت ضروری است.

گام ۵: اعمال قدرت هدفمند و اخلال راهبردی

هدف از اجرای این گام، از کار انداختن سیستماتیک ابزار کنترل، نظارت و سرکوب رژیم، به‌عنوان یک اقدام دفاعی پیشگیرانه است تا فضای امن برای اعتراضات خیابانی و اعتصابات تأمین شود. در طی این مسیر میباید:

1- توجه به اخلاق عملیاتی:

عملیات هسته‌ها مستلزم هدف‌گذاری غیرانسانی است که منحصراً بر تجهیزات و زیرساخت‌های کنترلی متمرکز باشد. هسته‌ها باید اکیداً از هرگونه عملیات مستقیم علیه افراد (مگر در شرایط دفاع مشروع از جان) و همچنین اخلال در زیرساخت‌های عمومی حیاتی پرهیز کنند.

2- وظایف عملیاتی:

الف) خنثی‌سازی سیستم دیده‌بانی: شناسایی و از کار انداختن دوربین‌های نظارتی، سیستم‌های تشخیص چهره و نظارت ترافیکی در نقاط کلیدی. همچنین، خنثی‌سازی منابع نوری (پروژکتورها) که نیروهای سرکوبگر برای شناسایی معترضان در شب استفاده می‌کنند، بسیار حائز اهمیت است.

ب) اخلال در لجستیک و وسایل نقلیه سرکوبگران: از کار انداختن وسایل نقلیهٔ اختصاصی یگان ویژه، ون‌های انتقال نیرو و موتورهای گشتی، پیش از رسیدن به محل اعتراضات، با تاکتیک‌های کم‌خطر نظیر سوراخ کردن لاستیک‌ها یا ریختن میخ‌های سه‌پهلو در مسیر آن‌ها.

پ) مانع‌گذاری استراتژیک: استفاده از موانع پنهان در مسیرهای معمول نیروهای سرکوب به‌منظور کند کردن حرکت و زمین‌گیر کردن آن‌ها.

ت) اخلال در ارتباطات فرماندهی: هدف قرار دادن کابل‌های فیبر نوری یا دکل‌های مخابراتی محلی که به‌طور اختصاصی توسط مراکز امنیتی و فرماندهی استفاده می‌شوند.

ث) اصل بنیادین:

هر اقدام اخلال راهبردی، یک پاسخ دفاعی عقلانی به سرکوب‌های خشونت‌بار رژیم است. با کور کردن چشم و قطع پای ماشین سرکوب، فضای تنفس و اقدام برای گام ۶ (دفاع فعال محله‌ای) فراهم می‌شود.

 گام ۶: دفاع فعال و ایجاد سپرهای محله‌ای (افزایش هزینهٔ سرکوب)

در این گام، تمرکز اصلی بر حفاظت از جان شهروندان، افزایش هزینهٔ سرکوب و ایجاد حس مالکیت و امنیت در محلات است. این مرحله، اجرای عملی و قاطعانهٔ حق دفاع “مشروع” از خود و دیگر شهروندان در برابر یورش‌های خشونت‌بار رژیم تلقی می‌شود و وظایف عملیاتی هسته‌ها، سازمان‌دهی سپرهای دفاعی محلی است که به شرح زیر میباشد:

1- انسداد هدفمند معابر:

هسته‌ها باید ورودی‌های محله را با موانع موقتی مسدود سازند تا سرعت حرکت و نفوذ خودروها و موتورسیکلت‌های یگان ویژه کاهش یابد.

2- استفاده از موانع:

به‌کارگیری سطل‌های زبالهٔ بزرگ، لاستیک‌های فرسوده یا بلوک‌های ساختمانی برای ایجاد راهبندان‌های موقتی و با قابلیت جابجایی.

3- ایجاد «گلوگاه‌های دفاعی»:

شناسایی و تقویت مناطقی که معابر تنگ شده و نیروهای سرکوب مجبورند پیاده‌روی کنند.

4- دیده‌بانی و سیستم هشدار سریع:

الف) تیم‌های دیده‌بانی که بتواند سازمان‌دهی افراد در نقاط مشرف و ساختمان‌های بلند برای رصد حرکت نیروهای سرکوب را بوجود و هدایت کند.

​ب) نظام هشدار ساده که با استفاده از ابزارهای هشدار ساده (مانند کوبیدن به ظروف فلزی، سوت زدن) یا ابزارهای رادیویی ایمن (به‌جای تلفن همراه که قابل ردیابی است) برای اطلاع‌رسانی سریع به هسته‌های دفاعی محله، اقدامات لازم را به عمل آورند.

5- تاکتیک‌های خنثی‌سازی تجهیزات (اِعمال قدرت هدفمند):

الف) مقابله با گاز اشک‌آور: آموزش و ایجاد پرده‌های دود متراکم (با سوزاندن لاستیک یا پاشیدن آب و سرکه) برای خنثی‌سازی اثرات گاز در محل تجمع جهت فراهم کردن پشتیبانی لازم برای معترضان در میدان.

ب) خنثی‌سازی وسایل نقلیه: بسیار مهم است که نیروهای مردمی توان جابجای نیروهای سرکوبگر را از حاکمیت بگیرند. برای این منظور میتوان با پرتاب اشیاء سنگین به سمت بدنهٔ تجهیزات و نه افراد، برای از کار انداختن موتورها و ون‌ها، به‌عنوان مصداق اعمال قدرت هدفمند بهره برد.

پ) استفاده از آتش به عنوان مانع (بازدارنده): به‌کارگیری مواد آتش‌زا صرفاً برای ایجاد دیوار آتش یا هدف قرار دادن وسایل نقلیهٔ سرکوب، و نه افراد، به‌عنوان ابزاری دفاعی و بازدارنده بهره برد.

6- تیم‌های امداد و رهاسازی:

الف) نقاط امن امدادرسانی، هسته‌ها باید خانه‌های امن را برای امداد رسانی سریع به مجروحان (با تجهیزات کمک‌های اولیه) در نظر بگیرند.

​ب) اصل رهاسازی اسرا، اگر یکی از شهروندان یا اعضای هسته دستگیر شد، هسته موظف است با تجمع و عملیات قاطع و حساب‌شده (بدون به خطر انداختن جان افراد) او را از دست نیروهای رژیم آزاد کند.

با به نتیجهٔ رسیدن گام ششم، این اقدامات با بالا بردن هزینهٔ فیزیکی حضور نیروهای رژیم در محلات، مسیر را برای گام ۷ (ریزش نیروهای سرکوبگر) هموار می‌سازد.

فاز سوم: مدیریت گسست و استقرار نظم نو (انقلاب: ۸۵ تا ۱۰۰)

پس از فروپاشی ساختار سرکوب و ایجاد خلا قدرت، هدف این فاز، کنترل این گسست، جلوگیری از هرج‌ و مرج و تضمین تأسیس دموکراسی پایدار است. در این مرحله، هسته‌های مستقل مردمی، در این مرحله، نقش خود را از مبارز به حافظ نظم نوین تغییر میدهند تا از تبدیل شدن کشور به یک کشور-بی‎حکومت جلوگیری شود.

این بخش، تعهد هسته های مستقل مردمی به منافع ملی را به‌صورت عملی ثابت می‌کند و ما را به ​گام ۸ که همان ساعت صفر و حفاظت ملی است هدایت میکند.

گام ۸، ساعت صفر و حفاظت ملی که هدف آن اعلام موفقیت‌آمیز سرنگونی، تسخیر مسالمت‌آمیز مراکز حاکمیتی و مهم‌تر از آن، حفاظت فوری از زیرساخت‌های حیاتی و دارایی‌های ملی است. وظایف عملیاتی هسته‌ها در این مرحله اعلام ساعت صفر و تسخیر نمادین مکان‌های تحت فرماندهی نیروهای رژیم است که به ترتیب زیر انجام میگیرد:

1- هماهنگی نهایی:

در پی ریزش گسترده نیروها و فرار رهبران رژیم، هسته‌ها باید به‌صورت هماهنگ، ساعت صفر را برای تسخیر نمادین و آرام مراکز اصلی قدرت (مانند ساختمان‌های دولتی و سازمان صداوسیما) اعلام کنند. این تسخیر باید بدون توسل به خشونت و تخریب صورت پذیرد.

2- قطع صدای استبداد:

تضمین قطع کامل شبکه‌های رسانه‌ای رژیم و آغاز پخش بیانیه‌های شورای رهبری یا دولت موقت یا هر ساختار گذار مورد توافق است.

3- عملیات حفاظت از زیرساخت‌ها و تأمین امنیت حیاتی:  

هسته‌ها باید تیم‌هایی را مامور حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی، مانند پست‌های برق، ایستگاه‌های انتقال آب، مخازن سوخت، سدها و بیمارستان‌ها کنند تا خدمات عمومی به مردم قطع نشود.

4- حفاظت از دارایی‌های ملی:

حفاظت از اماکن تاریخی، موزه‌ها و آرشیوهای دولتی برای جلوگیری از غارت یا نابودی اسناد، امری حیاتی است.

5- مدیریت مراکز امنیتی تسلیم‌شده و خلع سلاح و ثبت:

در مراکز رژیمی یا انتظامی که نیروهای آن‌ها تسلیم شده‌اند، هسته‌ها باید فرآیند خلع سلاح محترمانه را انجام داده و سلاح‌ها و تجهیزات را به‌صورت دقیق ثبت و تحت حفاظت قرار دهند.

گام ۹: تأمین نظم و عدالت انتقالی

با به انجام رساندن گام ۸ وارد ​گام ۹ میشویم، که گامی است درجهت تأمین نظم و عدالت انتقالی در کشور. ​هدف در این گام حساس، پر کردن خلا امنیتی، جلوگیری از هرج‌ و مرج و انتقام‌گیری کور، و آغاز فرآیند حقوقی برای بازگشت به قانون است.

وظایف عملیاتی هسته‌ها در گام 9، برقراری گشت‌های محلی امن به شرح زیر است:

1- حفاظت از محله‌ها (گشت‌های محلی امن):

هسته‌های مستقل‌ مردمی، باید با همکاری مردم، امنیت محله‌ها را سازمان‌دهی کنند. این گشت‌ها باید فاقد سلاح گرم بوده و وظیفهٔ آن‌ها صرفاً نظارت و گزارش‌دهی تا زمان استقرار نیروی انتظامی جدید است.

2- کمک به شناسایی و دستگیری متهمان:

دستگیری مسئولانهٔ جنایتکاران و متهمان به فساد، بر اساس لیست‌ تهیه شده و شناسایی دقیق صورت می‌گیرد. دستگیری‌ها و محاکمات می‌باید تحت نظارت حقوق‌دانان و با تأکید بر حفظ جان و حقوق متهم انجام شود. اعلام عمومی، محاکمات عادلانه و علنی اصولی خواهد بود که تضمین‌کننده شایستگی فرآیند گذار به بسترهای یک نظام دموکراتیک است.

3- جمع‌آوری اسناد و مدارک جنایات و اختلاس‌ها:

برای رسیدن و به اجرا درآمدن عدالت، ​جمع‌آوری اسناد جنایات امری است که هسته‌ها باید به سرعت به مراکز امنیتی نفوذ کرده و مدارک و اسناد قتل‌ها، شکنجه‌ها، فسادهای کلان را جمع‌آوری و محافظت کنند تا در دادگاه‌ها مورد استفاده قرار گیرند.

گام ۱۰: گذار به دموکراسی پایدار

هدف در این گام، تضمین ساختار سیاسی نو است که در آن، اصول آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و رفاه عملیاتی شوند. وظایف عملیاتی هسته‌ها در گام 10، پشتیبانی و نظارت بر ساختار گذار و به شرح زیر میباشد:

1- حمایت و پشتیبانی از شورای رهبری یا دولت موقت:

هسته‌ها باید از شورای رهبری یا دولت موقت، که دربرگیرنده نمایندگان مورد اعتماد مردم است، حمایت کنند، اما همزمان بر پاسخگویی و شفافیت آن نظارت مستمر داشته باشند تا این شورا به یک ساختار قدرت انحصاری جدید تبدیل نشود.

2- بالا بردن توان مطالبگری مردمی:

یکی از مهمترین عوامل جلوگیری از بوجود آمدن ساختار انحصاری قدرت، توان مطالبگری مردم است. هسته‌ها با نظارت و فشار بر شورای رهبری یا دولت موقت جهت تعیین یک جدول زمانی کوتاه و مشخص برای برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه، در مسیر تنفیذ قدرت به نمایندگان واقعی مردم، نقش‌آفرینی کنند.

3- تضمین حقوق شهروندی:

هسته‌ها، با مشارکت در بحث‌های عمومی، تضمین‌کننده پیشبرد و بسترسازی حقوق بنیادین، برابری حقوقی شهروندان و آزادی‌های اساسی در جامعه خواهند بود.

4- آغاز آشتی ملی و بازسازی اجتماعی (گفتگوهای فراگیر):

ترویج و سازمان‌دهی گفتگوهای فراگیر ملی میان گروه‌های مختلف سیاسی، قومی و مذهبی برای ایجاد همبستگی ملی، یکی دیگر از اقدامات مهم و نقش‌آفرین هسته‌ها است.

5- بازتوانی اجتماعی:

حمایت از برنامه‌های دولتی و غیردولتی برای درمان آسیب‌های روانی و اجتماعی ناشی از دهه‌ها خشونت و سرکوب.

با موفقیت در این سه فاز، سرنگونی از یک شورش به یک انقلاب تبدیل میکند. رهروان سرنگونی با پیروی از این نقشه‌راه، تضمین‌کننده برقراری حکومتی انسان‌محور، آزاد و دموکراسی پایدار در کشور خواهند بود که در آن حاکمیت قانون جایگزین قدرت فردی، الهی یا ایدئولوژیک شده و قدرت در انحصار هیچ نیروی یا بلوک سیاسی باقی نخواهد بود.

اکبر کریمیان

09/12/2025

مقاله بعدی: موتور آنقلاب- ساختار هسته های مستقل مردمی

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تماس با ما

1 + 12 =

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Verified by MonsterInsights