ابوعطاخوانی خامنهای در سایه تقابل روسیه و آمریکا!
مواضع ضدآمریکایی رهبر جمهوری اسلامی بیش از آنکه حاصل شجاعت یا آیندهنگری باشد، تابعی از تحولات
بیرونی است. همانطور که در مثل عامیانه گفتهاند: «وقتی آب سربالا میرود، قورباغه ابوعطا میخواند.» سخنرانی اخیر خامنهای نیز در فضایی شکل گرفت که موازنه قدرت میان روسیه و آمریکا در جنگ اوکراین دستخوش تغییر شده و او این شرایط را فرصتی برای نمایش اقتدار ظاهری خود یافته است.
در دو روز گذشته، دولت ترامپ چرخشی آشکار در مواضع خود نسبت به اوکراین داشت. او که پیشتر بر زلنسکی فشار میآورد تا برای صلح بخشی از خاک کشورش را به روسیه واگذار کند، این بار بر حق اوکراین برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی تأکید کرد. حتی فراتر از آن، اعلام نمود که کشورهای ناتو مجازند هواپیماهای روسی را در صورت ورود به حریم هواییشان هدف قرار دهند. چنین مواضعی نشان میدهد که فشار واشینگتن بر مسکو دیگر محدود به عرصه سیاسی و اقتصادی نیست و به حوزه نظامی نیز گسترش یافته است.
این تغییر در سیاست آمریکا همزمان با آغاز یک جنگ اقتصادی جدید بود. ترامپ برای مهار حمایتهای چین و هند از روسیه، تعرفههای سنگینی بر واردات کالاهای این دو کشور وضع کرد. این رویکرد عملا آنها را در تقابل مستقیم با واشینگتن قرار داد، اما در عین حال به نزدیکی بیشتر سه کشور روسیه، چین و هند و استحکام پیمان بریکس انجامید. چنین آرایش جدیدی در نظام بینالملل، خامنهای را به این تصور رسانده است که فضای تنفس بیشتری برای او و حکومتش فراهم شده است.
با این زمینه، سخنرانی اخیر خامنهای را باید بیش از هر چیز تلاشی برای بهرهبرداری تبلیغاتی از شرایط جهانی دانست. او کوشید در سه محور اصلی بر اقتدار و نقش تعیینکننده خود تأکید کند. نخست، با تحریک احساسات ملی، تلاش کرد توهم «همسویی مردم با حاکمیت» در جنگ ۱۲ روزه را القا کند. در حالیکه واقعیت اجتماعی ایران نشان میدهد نه فقط بیاعتمادی عمیقی میان مردم و حکومت وجود دارد، بلکه مردم ایران از حاکمیت و او چنان متنفرند که حتی برخی بهناچار از مداخله خارجی بهعنوان راهی برای رهایی از استبداد سخن میگویند. این امر بیش از هر چیز بیانگر میزان جدا شدن مردم ایران از رژیم است.
دومین بخش سخنان او به حوزه علم و فناوری اختصاص داشت. خامنهای از دستاوردهای هستهای به گونهای سخن گفت که گویا دستاوردی تازه و بیسابقه است، در حالیکه فناوری مورد اشاره او بیش از ۸۰ سال پیش در کشورهای صنعتی به کار گرفته شده بود. چنین ادعاهایی نهتنها دستاوردی واقعی را نشان نمیدهد، بلکه بیشتر بیانگر نیاز حکومت به نمایش نمادین قدرت و گرفتار بودن در توهم خودبزرگ بینی است.
سومین بخش سخنرانی، که اوج تکبّر خامنهای را آشکار کرد، رد هرگونه مذاکره با آمریکا بود. این موضع در ظاهر نشاندهنده صلابت است، اما در عمل بازتاب ناتوانی رژیم در طراحی سیاستی واقعبینانه و متکی بر منافع و حقوق ملی است. آنچه خامنهای در عمل انجام میدهد، تقویت موقعیت روسیه و چین است، نه دفاع از منافع ایران.
نتیجهی که میتوان از سخنان روز گذاشته خامنهای گرفت، بیش از آنکه نشاندهنده اقتدار او باشد، بیانگر فرصتطلبی و تلاش برای بقا در شرایطی است که معادلات جهانی در حال تغییر است. او از جنگ اوکراین و تقابل روسیه و آمریکا بهعنوان پوششی برای نمایش قدرت استفاده میکند، اما واقعیت این است که جایگاه خامنهای و رژیم تبهکارش در این معادله نه بهعنوان بازیگری مستقل، بلکه صرفاً بهعنوان ابزاری در خدمت منافع مسکو و پکن تعریف شده است. تلاشهای خامنهای برای نمایش اقتدار و استقلال سیاسی رژیمش، چیزی جز نابودی کشور و از بین رفتن سرمایههای انسانی و زیرساختارهای ایران به بار نخواهد داشت. دهان گشاد و سر توخالی خامنهای این امکان را به نتانیاهو نخست وزیر تندرو اسرائیل میدهد تا در سیاستهای جنگی که در پیش گرفته، توان توجیهگری بیابد.
۲۴/سپتامبر/۲۰۲۵
اکبر کریمیان
برای انتشار در شبکه های اجتماعی
0 Comments