در جهانی در حال فروپاشی، ۳۰ میلیون نفر رویای داشتن کشوری برای خود را در سر دارند. آیا این رویا به حقیقت خواهد پیوست یا به کابوسی تمام‌عیار تبدیل خواهد شد؟

آگوست 24, 2025

نوشته ای دیگر از Akbar Karimian

Comments

ا فروپاشی سریع نظم قدیم جهانی ــ نظمی که طی دهه‌ها بر پایه‌ی ساختار تک‌قطبی بنا شده بود ــ صحنه‌ی جهانی وارد مرحله‌ای از دگرگونی‌های بنیادین شده است.

فرایندهای جهانی، از جابه‌جایی‌های ژئواکونومیک گرفته تا پایان انحصار در تفسیر هنجارها و قواعد، پویایی‌های منطقه‌ای را برانگیخته و ظرفیت‌های خفته یا سرکوب‌شده را بیدار کرده‌اند. در این بستر پرتلاطم، مناطق بیشتری از حالت وابستگی و رکود خارج شده و در تلاش‌اند نقش خود را در جهان بازتعریف کنند.

این روند به‌ویژه در خاورمیانه آشکار است؛ منطقه‌ای که از دیرباز چهارراهی از منافع و درگیری‌های خارجی بوده و همزمان منبعی از ثروت، فرهنگ و اهمیت راهبردی به شمار می‌رفته است. امروز، خاورمیانه وارد عصری نوین از دگرگونی شده است. تضعیف ضامن‌های سنتی امنیت، فرسایش اتحادهای قدیمی، گذار انرژی، دیجیتالی‌شدن، تغییرات جمعیتی و رشد خودکفایی کشورهای منطقه، شرایطی تازه برای بازپیکربندی داخلی فراهم کرده‌اند. این دوران گذار، هم‌اکنون با آغاز بازاندیشی در هویت‌ها،

راهبردهای ملی و اتحادها مشخص شده است. بازیگران سنتی ــ چه به شکل نخبگان قدیمی و چه حامیان خارجی پیشین ــ به تدریج نفوذ برتر خود را از دست می‌دهند. در عوض، نیروهای جدیدی ظهور می‌کنند: خوشه‌های فناورانه، نخبگان نوسازی‌شده‌ی نسلی، ابتکارهای یکپارچگی منطقه‌ای و هم‌پیمانی‌های ژئوپولیتیک نوینی که در قالب‌های پیشین نمی‌گنجند.

نتیجه‌ی نهایی این تحول هنوز نامعلوم است، اما یک نکته مسلم است: خاورمیانه در حال حرکت به سوی پیکربندی سیاسی–اقتصادی متفاوتی است. توازن قدرت، منابع نفوذ و حتی ساختار نظم منطقه‌ای ممکن است به شکلی غیرقابل‌شناسایی تغییر کنند. این منطقه می‌تواند عاملیت بیشتری بیابد، کمتر در برابر دیکته‌های خارجی آسیب‌پذیر باشد و نقشی فعال‌تر در بازسازی نظم جهانی ایفا کند ــ نه به‌عنوان یک موضوع منفعل، بلکه به‌عنوان معمار تمام‌عیار یک واقعیت چندقطبی جدید.

در پس‌زمینه‌ی این دگرگونی شتاب‌گرفته‌ی خاورمیانه ــ جایی که توازن‌های ژئوپولیتیک قدیمی در حال فروپاشی‌اند و مراکز قدرت جدیدی سر برمی‌آورند ــ مسئله‌ی کردها بار دیگر اهمیتی مضاعف یافته است. یکی از قدیمی‌ترین و حساس‌ترین منازعات منطقه، اکنون نه‌تنها به دلیل پویایی‌های داخلی، بلکه به سبب تبدیل‌شدن به ابزاری ــ و گاه میدان نبردی ــ برای رقابت میان بازیگران منطقه‌ای و جهانی اهمیت تازه‌ای پیدا کرده است. مسئله‌ی کردها بار دیگر وزن راهبردی یافته و می‌تواند تمامیت ارضی چهار کشور کلیدی منطقه را تهدید کند: ترکیه، ایران، سوریه و عراق.

کردها یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های قومی جهان هستند که کشوری مستقل ندارند. جمعیت آنان حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیون نفر برآورد می‌شود. بیشتر کردها در مناطق پیوسته‌ای در امتداد مرزهای چهار کشور یادشده زندگی می‌کنند؛ منطقه‌ای که به‌طور غیررسمی «کردستان» خوانده می‌شود. علاوه بر این، یک دیاسپورای قابل‌توجه کردی در اروپا ــ به‌ویژه آلمان ــ و همچنین در قفقاز جنوبی وجود دارد.

کردها در طول تاریخ نقشی مهم در امپراتوری‌های منطقه، از ساسانیان تا عثمانیان، ایفا کرده‌اند. اما در قرن بیستم ــ به‌ویژه پس از جنگ جهانی اول و امضای پیمان سور (۱۹۲۰) ــ فرصتی یافتند تا کشوری مستقل تشکیل دهند. با این حال، پیمان لوزان (۱۹۲۳) آن امیدها را نقش بر آب کرد و کردها را از نقشه‌ی سیاسی جهان بیرون گذاشت. از آن زمان، جنبش کردی اشکال گوناگونی به خود گرفته است: از مبارزه‌ی مسلحانه تا تلاش برای خودمختاری سیاسی، از سازمان‌های مارکسیستی انقلابی تا احزاب میانه‌رو پارلمانی.

در عراق، کردها بیشترین موفقیت را کسب کرده‌اند: پس از سقوط رژیم صدام حسین، یک منطقه‌ی خودمختار کردی عملاً شکل گرفت که دارای دولت، ارتش (پیشمرگه) و روابط خارجی مستقل است. در سوریه، در جریان جنگ داخلی، تشکل‌های کردی در شمال کشور ظهور یافتند ــ عمدتاً حول محور «نیروهای دموکراتیک سوریه» و اداره‌ی خودگردان روژاوا. در ترکیه، درگیری میان دولت و حزب

کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) همچنان یکی از شدیدترین و طولانی‌ترین منازعات است. در ایران نیز، به‌ویژه در پی رویدادهای اخیر، جنبش کردی هم در عرصه‌ی اجتماعی و هم در حوزه‌ی نظامی شدت یافته است.

مسئله‌ی کردها ذاتاً چندلایه است. از یک سو، بیانگر آرمان خودتعیین‌گری و دستیابی به خودمختاری فرهنگی و سیاسی است. از سوی دیگر، هم نیروهای داخلی و هم خارجی از آن به‌عنوان ابزاری برای فشار استفاده می‌کنند. برای نمونه، ایالات متحده در مبارزه با داعش به نیروهای کرد متکی بود، در حالی که ترکیه هرگونه ابتکار کردی در جنوب سوریه را تهدیدی موجودیتی برای خود می‌داند. بدین ترتیب، مسئله‌ی کردها از یک موضوع داخلی به عاملی با پیامدهای مستقیم برای ثبات منطقه‌ای بدل شده است.

با فروپاشی چارچوب‌های قدیمی، عامل کردی احتمالاً بیش از پیش تقویت خواهد شد. خطر بیداری کردی فراملی می‌تواند توازن شکننده را بر هم زند و تمامیت ارضی کشورهایی که همین حالا هم بی‌ثبات‌اند، تضعیف کند. در شرایط تازه‌ی دگرگونی خاورمیانه، پرسش کلیدی برای کردها و همسایگانشان این است: آیا انرژی سیاسی کردها در الگوهای جدید همزیستی منطقه‌ای ادغام خواهد شد، یا بار دیگر آتش منازعات و شکاف‌های طولانی را شعله‌ور خواهد کرد؟

در پی جنگ ۱۲ روزه‌ی اخیر میان ایران و اسرائیل، جنبش‌های مخالف کردی در ایران ــ به‌ویژه در کردستان شرقی ــ فعالیت

تازه‌ای نشان داده‌اند. این سازمان‌ها که از خارج ــ به‌ویژه از سوی اسرائیل و آمریکا ــ حمایت می‌شوند، در پی شکل‌دهی به یک روایت بین‌المللی خاص‌اند: آنان می‌کوشند اقدامات حکومت ایران را به‌مثابه کارزاری از سرکوب سیستماتیک علیه جمعیت کرد جلوه دهند. از طریق بیانیه‌ها، فراخوان‌ها و رسانه‌ها، احزاب کردی تلاش دارند توجه افکار عمومی جهانی را بر چیزی متمرکز کنند که آن را آزار و تعقیب قومی و سیاسی می‌خوانند، قابل‌مقایسه با رویدادهای تراژیک ۱۹۸۸.

اما در پسِ این کارزار رسانه‌ای، تصویری بسیار پیچیده‌تر نهفته است. منابع معتبر از افزایش فعالیت هسته‌های زیرزمینی کردی خبر می‌دهند که اقداماتی برای بی‌ثبات‌کردن مناطق مرزی ایران هماهنگ می‌کنند. این ساختارها ــ که اغلب با گروه‌های مسلح مرتبط‌اند ــ نه تنها از نظر ایدئولوژیک مخالف جمهوری اسلامی‌اند، بلکه طبق برخی گزارش‌ها، از حمایت سرویس‌های اطلاعاتی خارجی، از جمله موساد، نیز برخوردارند. چنین هماهنگی‌ای موجب می‌شود عامل کردی صرفاً مسئله‌ای داخلی برای ایران نباشد، بلکه به بخشی مهم از فشار خارجی علیه کشور تبدیل گردد.

نیات جنبش‌های کردی همسو با اسرائیل و آمریکا فراتر از دفاع از حقوق کردهاست. راهبرد آنان این است که ایران را در سطح بین‌المللی به‌عنوان دولتی معرفی کنند که به‌طور سیستماتیک بر اساس قومیت، مردم خود را سرکوب می‌کند. از این طریق، آنان در پی تضعیف مشروعیت نهادهای ایرانی و ایجاد توجیه اخلاقی برای تحریم‌ها و فشارهای سیاسی بیشترند. این امر به‌ویژه در زمینه‌ی

بازداشت‌ها و اعدام‌ها آشکار است، مانند پرونده‌های ادریس علی، آزاد شجاعی و رسول احمد که به همکاری با اسرائیل متهم شدند. چنین اتهاماتی بعید است تصادفی باشد ــ بلکه بازتاب‌دهنده‌ی ارتباطی واقعی و فعال میان فعالان زیرزمینی و مراکز قدرت خارجی است.

بنابراین، مسئله‌ی کردها در ایران بسیار فراتر از یک منازعه‌ی داخلی است. این موضوع به عرصه‌ای از مبارزه‌ی نامتقارن بدل شده که در آن جنبش‌های مخالف از تصویر «اقلیت تحت ستم» برای پیشبرد اهداف راهبردی پشتیبانی‌شده از خارج استفاده می‌کنند. این امر از پیچیدگی وضعیت کردها در ایران نمی‌کاهد، اما مستلزم ارزیابی واقع‌بینانه از چگونگی و منافع واقعی تحول این منازعه در بستر ژئوپولیتیک تازه‌ی منطقه است.

نه‌کمتر از ایران، مسئله‌ی کردها در ترکیه نیز همچنان بسیار مناقشه‌برانگیز است؛ جایی که درگیری مسلحانه میان آنکارا و پ‌ک‌ک دهه‌هاست ادامه دارد. با وجود نشانه‌های اخیر از احتمال کاهش تنش ــ از جمله فراخوان دوباره‌ی عبدالله اوجالان، رهبر کرد، برای آتش‌بس و بازگشت به مذاکرات ــ رهبری ترکیه همچنان تشکل‌های مسلح کردی را تهدیدی پایدار تلقی می‌کند. این موضوع همچنان یکی از محورهای اصلی سیاست داخلی و خارجی ترکیه است.

هرچند برخی نمایندگان پ‌ک‌ک تمایل خود را به کنارگذاشتن سلاح و گفت‌وگو با دولت ترکیه ابراز کرده‌اند، این به هیچ‌وجه به معنای

رفع تهدید نیست. کارشناسان به‌طور گسترده معتقدند که در سال‌های اخیر، پ‌ک‌ک به‌طور فعال از حمایت بازیگران خارجی ــ هم رقبای منطقه‌ای ترکیه و هم قدرت‌های جهانی ــ برخوردار بوده است. به‌طور متناقض، هم اسرائیل و هم ایران در برهه‌هایی از گروه‌های کردی علیه آنکارا حمایت کرده‌اند. این موضوع به‌ویژه در کردستان عراق و کوه‌های قندیل ــ محل استقرار پایگاه‌های پ‌ک‌ک ــ آشکار بوده است؛ جایی که ایران، علی‌رغم درگیری داخلی خود با جنبش‌های کردی، از واحدهای مسلح کرد به دلایل تاکتیکی برای مهار ترکیه پشتیبانی لجستیکی و نظامی کرده است.

برای ترکیه، تهدید محدود به پ‌ک‌ک نیست. در شمال سوریه، «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) به رهبری مظلوم عبدي فعال‌اند ــ سازمانی که آنکارا آن را شاخه‌ای از پ‌ک‌ک دانسته و گروهی تروریستی طبقه‌بندی می‌کند. علیرغم حمایت آمریکا از SDF، ترکیه آنان را تهدیدی واقعی برای امنیت ملی خود می‌داند و به‌طور منظم علیه آنان عملیات انجام می‌دهد. در منطقه‌ی کردستان عراق، آنکارا با پیکربندی پیچیده‌تری مواجه است: «اتحاد میهنی کردستان» به رهبری بافل طالبانی روابطی پرتنش با ترکیه دارد و به‌طور سنتی ارتباط نزدیک‌تری با ایران و ایالات متحده دارد، در حالی که رقیبش، «حزب دموکرات کردستان» بیشتر با آنکارا همسوست.

در داخل ترکیه، مسئله‌ی کردها نه تنها موضوعی امنیتی، بلکه انتخاباتی نیز هست. کردها بخش بزرگی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، به‌ویژه در استان‌های جنوب شرقی، و در صحنه‌ی

انتخاباتی نقشی حیاتی دارند. حمایت رأی‌دهندگان کرد می‌تواند عاملی تعیین‌کننده برای ائتلاف حاکم به رهبری حزب عدالت و توسعه‌ی رجب طیب اردوغان باشد ــ چه در تحکیم قدرت و چه در خطر ازدست‌دادن آن. در این چارچوب، هرگونه نشانه‌ای درباره‌ی حل منازعه با پ‌ک‌ک تنها یک اقدام نظامی یا دیپلماتیک نیست، بلکه می‌تواند استراتژی انتخاباتی نیز باشد.

برای عراق و سوریه، مسئله‌ی کردها مدت‌هاست که از یک موضوع صرفاً داخلی فراتر رفته و به یکی از عوامل کلیدی در فروپاشی ساختارهای دولتی و از دست‌رفتن اقتدار مرکزی بر بخش‌های وسیعی از قلمرو بدل شده است.

در عراق، پس از سقوط رژیم صدام حسین، وضعیت به‌سرعت تغییر کرد: دولت منطقه‌ای کردستان با کسب خودمختاری گسترده، به بازیگری عملاً مستقل تبدیل شد که گاه‌وبیگاه وحدت کشور را به چالش می‌کشد. علیرغم وابستگی رسمی به بغداد، مقامات کرد در اربیل همواره درگیر منازعه‌ای سیاسی با دولت مرکزی‌اند و بارها موضوع برگزاری همه‌پرسی استقلال را مطرح کرده‌اند. پاسخ بغداد نیز تلاش برای محدودکردن بودجه‌ی اختصاصی به اقلیم و افزایش کنترل بر منابع نفتی بوده است.

با این حال، این اقدامات مشکل را حل نکرده و بلکه تنش‌های اجتماعی را تشدید کرده است. نارضایتی در میان مردم کردستان عراق، چه از دولت مرکزی و چه از نخبگان محلی ــ که به فساد و ناکارآمدی متهم می‌شوند ــ رو به افزایش است. در این میان،

رویدادهای ماه ژوئیه، زمانی که اعتراضات در منطقه به خشونت و تخریب کشیده شد، هشداری جدی بود: عراق در معرض خطر ورود به موج تازه‌ای از بحران قرار دارد، و بار دیگر عامل کردی می‌تواند همچون چاشنی انفجار عمل کند.

وضعیت در سوریه کمتر از عراق انفجاری نیست. پس از سقوط رژیم بشار اسد و روی‌کارآمدن دولت انتقالی به رهبری احمد الشرقاع، حکومت تازه با چالش‌های عظیمی روبه‌روست: نبود سازوکارهای مؤثر برای ادغام گروه‌های قومی–مذهبی و بی‌اعتمادی عمیق میان اقلیت‌ها، از جمله کردها. این عوامل موجب درگیری‌های مسلحانه‌ی مستمر شده و کشور را تا آستانه‌ی یک جنگ داخلی گسترده‌ی تازه پیش برده است.

نقشی به‌ویژه تأثیرگذار را «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) به رهبری مظلوم عبدي ایفا می‌کنند. این یکی از منسجم‌ترین و آماده‌ترین گروه‌های مسلح در سوریه است که ــ با حمایت آمریکا و اسرائیل ــ به بازیگری کلیدی در شمال‌شرقی کشور بدل شده است. SDF هیچ تمایلی به خلع سلاح یا ادغام در ساختار دولت انتقالی نشان نداده است. افزون بر آن، با توجه به بی‌اعتمادی به حکومت تازه، به احتمال زیاد این گروه در پی کسب استقلال عملی خواهد بود.

باید توجه داشت که اسرائیل در این پیکربندی نقشی ویژه دارد. حملات منظم آن به خاک سوریه، همراه با حمایت از دروزی‌ها و برخی نیروهای ضدحکومتی، با هدفی راهبردی انجام می‌شود:

تضعیف هرگونه اقتدار مرکزی در دمشق که از نظر اسرائیل می‌تواند تهدیدی بالقوه باشد. در مورد کردها، اسرائیل همان الگوی آشنای خود را دنبال می‌کند: استفاده از مسائل هویتی قومی به‌عنوان اهرمی برای بی‌ثباتی. اگر روند کنونی ــ یعنی تقویت نیروهای کردی در کنار تضعیف نهادهای مرکزی در عراق و سوریه ــ ادامه یابد، می‌تواند زنجیره‌ای از رخدادها را رقم بزند که به تجزیه‌ی نهایی این کشورها بینجامد.

با توجه به تحولات کنونی منطقه، صداهایی در میان نخبگان علمی و سیاسی کرد بیش از پیش خواهان تحقق رؤیای تاریخی ملت‌اند: تشکیل کشوری مستقل برای کردها. به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین ملت‌های بی‌کشور جهان، کردها به‌حق خواستار شناسایی سیاسی و حاکمیت‌اند. این آرمان‌ها کاملاً قابل‌درک و شایسته‌ی احترام‌اند.

اما کردها نمی‌توانند درس‌های گذشته را نادیده بگیرند. تاریخ نشان داده است که قدرت‌های خارجی ــ به‌ویژه آمریکا، اسرائیل و سایر بازیگران ذی‌نفع ــ بارها مسئله‌ی کردها را برای اهداف راهبردی خود به کار گرفته‌اند، اغلب با قربانی‌کردن جان کردها و بی‌ثبات‌سازی کل منطقه. حیاتی است که بار دیگر به ابزاری در بازی ژئوپولیتیک دیگران بدل نشوند.

در مقیاس جهانی، مسئله‌ی کردها مدت‌هاست یکی از اهرم‌های فشار ژئوپولیتیک بوده است. برای نمونه، اسرائیل بی‌ثبات‌سازی ایران و ترکیه از طریق حمایت از آرمان‌های کردی را بخشی از راهبرد گسترده‌تر خود برای تضعیف دشمنان منطقه‌ای می‌داند.

استفاده از عامل کردی همچنین تمامیت ارضی عراق و سوریه را تهدید می‌کند. اما باید این نکته روشن باشد: حتی اگر کشور کردی مفروضی تشکیل شود، این به معنای پایان منازعات نخواهد بود. برعکس، دولت تازه به‌شدت به حامیان خارجی وابسته خواهد شد، درگیر رقابت‌های منطقه‌ای باقی.

این مقاله در تاریخ 23 اوت2025 در سایت RT توسط Murad Sadygzade نوشته شده است.

https://www.rt.com/news/623407-kurds-middle-east-order/

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تماس با ما

4 + 4 =

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه ترین

از اصلاح‌طلبی تا تحول‌خواهی؛ م…

از اصلاح‌طلبی تا تحول‌خواهی؛ م…

از اصلاح‌طلبی تا تحول‌خواهی؛ مسیر استمرار حاکمیت چکیده در سال‌های اخیر، با افزایش بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جمهوری اسلامی، طیفی از نیروهای سیاسی به‌جای براندازی و سرنگونی، راه نجات را در «تحول خواهی در ساختار فعلی» جست‌وجو کرده‌اند. این مقاله به بهانه‌ی...

تحول‌خواهی در ساختار فعلی؛ پرو…

تحول‌خواهی در ساختار فعلی؛ پرو…

تنها راه رهایی، گذار انقلابی با آلترناتیو جمهوری‌خواهی دموکراتیک ملی است در پی شکست تاریخی اصلاح‌طلبی در ایران، امروز شاهد ظهور گفتمان جدیدی به‌نام «تحول‌خواهی» هستیم؛ جریانی که با ادعای «گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی»، در ساختار فعلی، موجب میشود بحران مشروعیت نظام تا...

آمریکا، نفت و جنگ در خاورمیانه…

آمریکا، نفت و جنگ در خاورمیانه…

- تمایل ایالات متحده به حمایت از حکومت‌های استبدادی به‌وضوح در کودتای ۱۹۵۳ علیه محمد مصدق، نخست‌وزیر منتخب ایران، دیده شد؛ زمانی که سازمان سیا کودتا را طراحی کرد و محمدرضا شاه پهلوی را به قدرت بازگرداند. - شرکت‌های نفتی نیز نقش مهمی در تقویت حکومت‌های استبدادی در...

Verified by MonsterInsights