ملک ثابت ابراهیمی – دیپلمات پیشین
جنگ دوازده روزه میان ایران و اسرائیل – که با ورود مستقیم و پنهان آمریکا، و حمایت کشورهای همسایه ایران بنا به گفتۀ ژنرال فرانک مکنزی، فرمانده پیشین سنتکام، همراه شد، یکی از پرچالش ترین و پرهزینه ترین درگیریهای کوتاه مدّت نظامی در تاریخ جهان و بخصوص در عصر حاضردر منطقۀ خاور میانه بود. این جنگ، هر چند بدون پیروزی یکطرف و یا تسلیم رسمی طرف دیگر پایان یافت، پیامدهای سیاسی، نظامی، روانی و اجتماعی عمیقی بر جامعه و حاکمیت ایران، اسرائیل، و کل خاورمیانه به همراه داشت که لرزش های آن کم کم نم.دار خواهد شد.
۱. نظامی – استراتژیک (سوق الجیشی – راهبردی)
- آسیب پذیری تأسیسات حیاتی: حملات آمریکا به تاسیسات هسته ای فردو، نطنز و اصفهان نشان داد که حتی تأسیسات استتار شده و بسیار تقویت شده نیز در برابر جنگ افزارهای دقیق و پیشرفتۀ امروزی و نفوذ اطلاعاتی بیگانگان، از صدمه مصون نیستند.
- نقش فرماندهان ارشد: از دست رفتن رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران و چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران، ضعف در پدافند عملیاتی و پراکندگی فرماندهی نظامی را بوضوح آشکار کرد.
- ناتوانی جمهوری اسلامی در بازدارندگی: ادعای «بازدارندگی منطقه ای» با هدف جلوگیری از حمله، ناکارآمد نشان داده شد؛ پاسخ ایران بیشتر واکنشی و غیرسازمان یافته و اکثراً به مناطق شهری اسرائیل بود.
۲. سیاسی – منطقه ای و بینالمللی:
- انزوای منطقه ای: حمایت ضمنی کشورهای عربی منطقه از اسرائیل، نشانه ای از تنزل جایگاه ژئوپولیتیک ایران در میان همسایگان و کشورهای خاورمیانه است.
- سکوت چین و روسیه: دو متحد راهبردی ایران هم برخلاف انتظار مواضعی خنثی اتخاذ کردند. این مسئله ضعف در پیوندهای راهبردی تهران را برجسته ساخت.
- افکار عمومی بینالمللی: این جنگ در سایه حملات سایبری، سانسور رسانهای، و عملیات روانی هدفمند جریان یافت. روایت رسمی ایران از «پیروزی مقاومت» با تردیدها و تفسیرهای متفاوت در سطح جهانی روبرو شد. با این حال، بخشهایی از مردم ایران، فلسطین، یمن، و نیروهای نیابتی وابسته به ایران که پیروزی بر اسرائیل را همچون یک آرزو و رؤیایی تاریخی و حتی آخرالزمانی مینگرند، این روایت را با جان و دل پذیرفتند و آن را مایه امید و دلگرمی دانستند امّا واقعیت های میدانی حرف و حدیث های دیگری نیز دارد.
۳. اجتماعی – روانشناسی عمومی:
- فرسایش روانی جامعه: با افزایش فشارهای اقتصادی، تحریمها و تهدیدات جنگی، تاب آوری روانی جامعه به سطح نگرانکننده ای رسید.
- تردید در روایت رسمی: خبرهای متناقض، سانسور، و سکوتهای طولانی مسئولان موجب شد بخش وسیعی از جامعه نسبت به واقعیات جنگ دچار بدبینی عمیق شوند.
- بروز گفتمان واقع گرایانه: تحلیلگران مستقل، حتی در فضای داخل کشور، نسبت به هزینههای نظامی و برنامه های هسته ای، ضرورت بازنگری در سیاست خارجی، و ناکارآمدی شعارهای تقابلی هشدار دادند.
۴. هستهای – فناوری:
- توقف برنامه هسته ای: ضربات وارده به سایتهای حسّاس هسته ای، تأخیر فنی و عملیاتی دستکم ۱۸ تا ۲۴ ماهه را موجب شده است.
- آشکار شدن اهداف واقعی: در حالی که پیش از جنگ، تهران بر صلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران تأکید میکرد، پس از جنگ، تحلیلگران غربی اتفاق نظر بیشتری درخصوص ماهیت نظامی برنامه هسته ای ایران پیدا کردند.
۵. درسهای راهبردی قابل استخراج:
- اولویت یافتن بازدارندگی هوشمند بجای بازدارندگی ایدئولوژیک
- لزوم بازتعریف جایگاه ایران در نظم منطقه ای و جهانی
- بازنگری در ساختار فرماندهی نظامی و اطلاعاتی کشور
- ضرورت تقویت دیپلماسی فعال و چندلایه
- آشتی با مردم: صداقت در اطلاعرسانی، احترام به افکار عمومی
نتیجهگیری موقت:
جنگ دوازده روزه نه پیروزی برای ایران بود و نه شکستی تمام عیار، اما بدون تردید، شکستی در مشروعیت بسیاری از ادعاها و گفتمانهایی بود که در چهار دهۀ گذشته محور سیاستهای راهبردی کشور قرار داشت. این جنگ – به مثابه یک آزمون واقعی میتواند آغازی برای بازنگری در همه چیز باشد، اگر حاکمیت بخواهد بشنود که به نظر زمزمه هائی را شنیده است.
18 تیرماه 1404 خورشیدی
0 Comments