بی پیر مرو خرابات هرچند که سکن…

بی پیر مرو خرابات هرچند که سکن…

 

بی پیر مرو خرابات هرچند که سکندر زمانی

آیا نوید افکاری و به دنبالش روح الله زم آخرین اعدامی های رژیم اسلامی بودند؟ مسلمن نه، چون در همین چند روز اخیر پنج تن دیگر از هموطنان بلوچمان، بدون کوچکترین محاکمه و فقط با برچسب های ساخته و پرداخته رژیم اسلامی اعدام گردیدند ، آیا اینها آخرین نفرها خواهند بود؟ رژیم می‌گوید که اعدام این پنج بلوچ به علت همکاری با گروهای مسلح مرز نشین که مرتکب هرگونه خلافی می‌شوند بوده اند، بدون اینکه کوچکترین مدرکی در این مورد ارائه دهد.

در سال ۲۰۰۸ در شهر دارفور در سودان، توسط دادگاه بین المللی “لاهه “ که قضاوت آن با “لویی مورنو اوکامپس” بود، درخواستی مبنی بر محاکمه عمر البشیر رئیس جمهور سابق سودان، به خاطر نسل کشی و جنایات علیه بشریت، که بعد از کودتای ۱۹۸۹ در سودان مرتکب شده بود صادر شد.

این اولین باری بود که در تاریخ معاصر، یک نهاد بین المللی مهم  برای دفاع از حقوق بشر، دست به چنین کار مهمی زده بود، عمر البشیر که کشورش مانند جمهوری اسلامی عضو دادگاه بین المللی جنایی نیست، فکر می‌کرد که به سراغش نخواهند آمد و براحتی از مسئولیت بابت آن همه جنایت شانه خالی کرده و همچنان دست نیافتنی است، زهی  خیال خام، و نهایتا حکم باز داشت او صادر شد.

نقطه مشترکی که همه دیکتاتورها دارند، اینست که در یک برهه خاصی در اوج قدرت ، دچار نوعی بیماری خاصی  از  کوری و کری می‌شوند، که از نظر پزشکی وجود خارجی ندارد ولی از نظر فیزیکی در بین قلدرها و زورگویان حکومتی و سیاسی رایج می باشد، از همانهایی که شاه گفت شنیدم که خیلی دیر بود و خامنه ای هنوز در حال درمان ناشنوایی است، آیا این دیکتاتور تهی مغز، بلاخره درمان خواهد شد و خواهد شنید؟ بعید میدانم؟

شاید دست یافتن به جنایت کاران رژیم اسلامی، به راحتی عمر البشیر نباشد، ولی چیزی که مهم است، خواستن محاکمه خامنه ای، توسط همپالکی های دیروزش میباشد. چندی پیش عده ای از حزب الله لبنان که از شاخه اصلی جدا شده اند، به دور صبحی طفیلی دبیر کل سابق این حزب جمع شده اند و این شخص در اولین ویدیوی خود می‌گوید، قبل از اینکه رئیس جمهور لبنان را به خاطر کارشکنی و دزدی هایش محاکمه کنیم، باید بالای  دستی های او که حسن نصرالله و علی خامنه ای میباشند را به پای میز محاکمه کشید، چون تمام بدبختی لبنان زیر سر آنهاست.

می بینید که زمان زیادی طول نخواهد کشید، که برای کشاندن این جنایت کاران به پای میز محاکمه نیازی نداریم تا “لاهه” برویم، مردم ایران و خاورمیانه به جایی رسیده اند که بتوانند صلاح ومصلحت خویش را تشخیص دهند، دیگر جایی برای این دایناسورها نخواهد بود.

کمی کمتر از یکماه پیش، دکتر احمد رضا جلالی را به زندانی که آنرا راهروی مرگ مینامند منتقل نمودند تا او را همانند دیگران به طناب دار بسپارند( گو اینکه با جابجایی او بدنبال گرفتن امتیاز از اروپا، بابت تروریست‌های دولتی رژیم که با مواد منفجره در بلژیک دستگیر شده بودند و قرار بود که محاکمه بشوند بی ربط نبود) ، تصویری از او بعد از آخرین صحبت تلفنی با همسرش منتشر شد، میبایست این عکس را بارها نگاه کرد تا به عمق ناامیدی او در آخرین ساعات زندگی اش پی برد، پدر خانواده ای که بیگناه و فقط رژیم او را به خاطر باج گیری از اروپاییان قرار است به کام مرگ بفرستد.‍

داستایوسکی در کتاب “ابله”حال و روحیه کسی که در راهروی مرگ قرار دارد و قرار است یکربع بعد اعدام شود را با تمام جزئیاتش بیان کرده ، می‌گوید  هیچ ادبیاتی برای تفسیر و تشریح آن وجود ندارد،چون خودش آنرا از سر گذرانده بود، همچنین کسی که یکربع قبل از اعدامش همانند خودش آزاد گشته.

حال ما چه ابزاری در دست داریم تا بتوانیم در مقابل این یاغیگری رژیم نسبت به هموطنانمان بایستیم ؟ رژیم اسلامی بخوبی میداند تا زمانیکه مخالفان رژیم همدیگر را بر نمی تابند و چشم به درگاه اروپا و یا امریکا دارند آسیبی به او نخواهد رسید( داستان بلدرچین و برزگر را همه میدانید) آیا فقط با گفتن بیایید و متحد شویم کار به جایی خواهیم برد؟ سخاوتمندی فقط به بخشش مال و منال نمی باشد ، اگر به خاطر نجات ایران از تنگ نظری ها و خود محور بینی های حزبی و دسته ای اجتناب نکنیم و بیکدیگر تکیه نداشته باشیم از این بیشتر نصیبمان نخواهد بود و فقط با فریاد نه به اعدام در مقابل پارلمان اروپا و نهادهای حقوق بشری راه به جایی نخواهیم برد، و پیوسته بر سرمان آن آید که بر سر دمنه آمد.

گوهر جام جم از کان جهانی دگر است

تو تمنا ز گل کوزه گران میداری؟

پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی

طمع مهر و وفا زین پسران میداری؟

داود احمدلو

ششم ژانویه ۲۰۲۱

عزاداری و تاثیرات آن بر اقتصاد…

عزاداری و تاثیرات آن بر اقتصاد…

عزاداری و تاثیرات آن بر اقتصاد

 

تغییر در عرضه و تقاضای کالاهای اساسی و خدمات در مقیاسی گسترده موجب برهم زدن تعادل بازارها شده و میتواند آثاری مخرب براقتصاد کشور و بالطبع بر زندگی مردم برجای گذارد.

برگزاری آئین ها و مراسم مذهبی و عزاداری، با توجه به حجم این مراسم، میتواند بر شاخص های اقتصادی هر جامعه ای اثرگذار باشد.

یکی ازاین مراسم، عزاداری محرم است که در این نوشته با نگاهی کارشناسانه و با ارائۀ آمار و ارقام تقریبی مورد برسی قرار گرفته و به تأثیر آن بر شاخص های اقتصادی اشاره می شود.

بنابرگزارش روزنامه شهروند در ده روز اول ماه محرم حدوداً مبلغ دو هزار میلیارد تومان پولی است که مردم فقط نذر میکنند، بعلاوه در طی این مراسم نود و یک هزار تن برنج، بیست و سه هزار تن حبوبات، چهل و دو هزار تن روغن خوراکی مصرف میشود که مبلغ تقریبی آن یک هزار و دویست میلیارد تومان است.

حدوداً نزدیک به هزار میلیارد تومان هزینه گوشت می شود. بیش از یک میلیارد و دویست میلیون ظروف پلاستیکی یک بار مصرف بکار برده میشود.

براساس گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی قبل از شروع ماه محرم قیمت اجناس و کالاهای اساسی تا چهل درصد افزایش پیدا میکنند.

به مخارج نامبرده در بالا باید هزینۀ کالاهایی مانند سنج، زنجیر، طبل، علامت، بلندگو و لوازم الکتریکی و پارچه های سیاه و سایر پارچه های رنگی را اضافه کرد.

بنابر گزارش روزنامه آرمان هشتاد درصد این کالاها از کشورهای چین، کره و ژاپن میباشد که هفتاد درصد آن از چین وارد می‌شود، یعنی محرم برای کشور چین ایجاد شغل و درآمد می کند و هزینه آن از جیب ملت ایران پرداخت میشود.

به این اقلام هزینه‌های دیگری مانند آب، برق، چراغانی، پولی که مداحان، روزه خوانها، نوحه خوانها دریافت میکنند و سایر هزینه‌های جنبی نیز اضافه میگردند.

بعلاوه چرخ اقتصاد مملکت در تعطیلات محرم کلاً از کار می‌ایستد و ضرر و زیانی که ناشی از آن است نیز باید وارد این محاسبه شود.

اما مبلغ بالای هزینه را نظام اسلامی متقبل می‌شود، علاوه برمبالغ کلانی که این نظام در داخل کشور صرف میکند، سالانه مابین یک تا دو میلیون نفر را روانه کربلا میکند و خوراک، نوشیدنی، سرپناه اکثریت این جمعیت عظیم را در کربلا و نجف تآمین می نماید.

هزینه ای که نظام اسلامی و مردم طی ماه محرم متقبل میشوند و ضرر و زیانی که به اقتصاد مملکت وارد می‌شود در مجموع بیش از پانزده هزار میلیارد تومان است (بر اساس نرخ رسمی دلار از طرف بانک مرکزی) که حدوداً بالغ بر پنج میلیارد دلار میشود.

بر اساس معیارهای بین الملی و بانک جهانی بشرط مدیریت صحیح، میتوان در کشورهای در حال توسعه، به ازای هر یک میلیارد دلار در بخش صنعت بیش از چهل هزار و در بخش کشاورزی صد و هفتاد هزار شغل ایجاد کرد.

در نتیجه با همین پنج میلیاد دلار میتوان سالانه حداقل بیش از دویست و پنجاه هزار شغل جدید بوجود آورد. اگر مخارج مکه رفتن حجاج (سه میلیارد دلار) و هزینه های ماه رمضان، صفر و سایر روزهای مذهبی و امامزاده ها که تعدادشان در زمان نظام اسلامی بطور نجومی افزایش یافته و نذرهایی که در این رابطه صرف میشود و مخارج میلیارد دلاری که نظام اسلامی در کشورهای مختلف از آسیا، افریقا و امریکای جنوبی تا سایر نقاط برای ساختن مسجد و مراکز مذهبی بر ملت ایران تحمیل می کند. را نیز به آن بیافزائم میتوان حداقل سالانه حدوداً هشتصد هزار و در یک دوره ده ساله بیش از هشت میلیون شغل ایجاد کرد…

هر نذر کننده و هر نذر گیرنده بخشی از هزینه زیر ساختهای اقتصادی اجتماعی مملکت و ایجاد شغل را میبلعد.

جهانگیر لقائی

ایران در چهار راه بلاتکلیفی…

ایران در چهار راه بلاتکلیفی…

ایران در چهار راه بلاتکلیفی

داود احمدلو

ما به عنوان مدعیان انسانیت و ایرانیت و برای مبارزه در راه ایجاد یک جامعه برابر حقوقی(سوسیالیسم) که دمکراسی هم بتواند حرف خود را بزند، نمی توانیم فقط با دادن شعار از حقوق مردم دردمند ایران که هر لحظه در زیر پرچم این رژیم اسلامی حتا برای کوچکترین خواسته اولیه زندگی شان تحت فشار دائمی باشند دفاع کنیم.

تجربه به بما نشان داده که هر اتفاقی در ایران افتاده ، چه از بلایای طبیعی، چه تحریم‌ها و یا شیوع بیماری ها ، رژیم از آن به گونه ای بهره وری کامل نموده ، اگر نگاهی عمیق تر از شروع تحریم‌ها گرفته تا حوادث طبیعی به اوضاع بیندازیم، همه آنها به نفع رژیم بوده است، بطور  منطقى و از نگاه اقتصادی، بخش فقير جامعه بعلت دست تنگی مالی بطور معمول(بجز موارد استثنایی) کمتر تا سطح تحصیلات عالیه پیش میرود و در نتیجه از نظر بازار کار در بخش‌های پایین اجتماعی مشغول است و اصولا دستی در کارهای پر درآمد ندارد ، در نتیجه این کمبود مالی به آنها فرصتی برای اندیشیدن به مسائل دیگری به جز سیر کردن شکم خود و یا خانواده شان نمیدهد و این دلمشغولی را برای آنها در الویت قرار داده و دیگر موضوعات را برای آنها چه از نظر سیاسی ، محیط زیستی و در نهایت مسائل اجتماعی در حاشیه قرار میدهد و بندرت برای درخواست این چنین تقاضاهایی اقدام به تظاهرات کرده و قدم درخيابان ميگذارند ، از بخش ثروتمند جامعه هيچ انتظارى نمى توان داشت ، چون تحريمها براى آنها منابع درآمد و موقعیت های جديدى را برای ثروت اندوزی ايجاد میکند و در صورتی از هرگونه امکانات رفاهی برای مردم جامعه حمایت میکنند که که منافع مالی آنها را حفظ کند و در راستای تجارت آنها باشد، ميماند بخش متوسط جامعه که معمولا بخش عظیمی از آنها طبقه روشنفکر جامعه را تشکیل می‌دهند و چون اصولا در بخش‌های اداری و تولیدی جامعه پست های حساسی را دارند (به نوعی موتور اقتصادی هر جامعه ای میباشند) و در نتیجه از نظر زندگی اقتصادی دچار کمبودهای آنچنانی مالی نمی باشند و در تمام دنيا ، چه براى عدالت اجتماعى ، آلودگى محيط زيست، آموزش و پرورش ، سلامتى روان كودكان ، حقوق زنان ، آزادى بيان ، حقوق شهروندى میدان داری میکنند و این بخش از جامعه است که برای رسیدن به این خواسته ها ، سازمان دهى تظاهرات خيابانى عليه دولت هاى را به عهده میگیرد،‌ و بطور معمول تمامی دولت‌ها حتا در جوامع غیر دمکراتیک سعی میکنند که به این بخش از جامعه امتیازاتی بیشتر از طبقه فقیر جامعه  بدهند و آنهم به این دلیل که ساکت بمانند، ایران هم از این قاعده مستثنا نیست.

در ایران از همان ابتدا و شروع اعتراضات برای آزادی های اجتماعی، این بخش از جامعه بوده که مردم را به خیابان ها آورده، حال اگر رژیم خود را در تحریم اقتصادی ببیند و نتواند پول کافی برای انجام کارهایش بدست آورد به اولین منابعی که دست درازی میکند همان امتیازاتی است که طبقه متوسط از آن برخوردار است در نتیجه از کاستن آنها کما بیش به مقصود خود در کوتاه مدت میرسد و این بخش از جامعه را به سمت طبقه فقیر تر هدایت میکند، در این صورت طبقه متوسط که تا دیروز مشکل مالی برای زندگی نداشت دچار کمبود مالی گشته و در نتيجه آن نيرویی را که صرف مسائل اجتماعى ميكرد را بايد بکاهد و آنرا برای معيشت روزانه خانواده اش بگذارد ، اينجاست كه رژيم هاى ديكتاتور ديگر نگرانى نخواهند داشت و نيازى به آوردن نيروهايشان به خيابانها، براى سركوب تظاهرات و اعتراضات ندارند، چون عملا اعتراضاتى در كار نخواهد بود و رژيم با خيالى آسوده همچنان به يكه تازى خود ادامه خواهد داد.

حال اگر به تمام این مسائل،  خطر ویروس کرونا را هم اضافه کنیم، دوباره خواهیم دید که رژیم است که از آن بهر میبرد، چون مردم ایران خیابان ها را ترک کرده و در انتظار فاجعه ای که پیش روی آنهاست در دلنگرانی به سر برده و یا در حال دفن مردگانشان خواهند بود و دیگر به عنوان نیرویی که دارای پتانسیل برای برخورد با حکومت بود به حساب نخواهند آمد و این همان چیزی است که رژیم بدون کوچکترین هزینه ای بدان دست خواهد یافت، بهر روی عدم کارایی رژیم را تا به حال در هر مورد حتا در کوچکترین حوادث طبیعی که مردم را به حال خود رها کرده دیده ایم چه رسد به این مورد ویروس کرونا که عدم شیوع آن کاری است بس کارشناسانه که رژیم نه تجهیزات کافی برای آن دارد (اگر اندک تجهیزاتی هم داشته باشد برای مزدورانش است و نه برای مردم) و نه تکنیک مبارزه با آنرا میداند، اینجاست که می بینیم  هر فاجعه انسانی که پیش بیاید رژیم است که بهره وری می‌کند ، مرگ و میر مردم دلنگرانی رژیم نیست و نخواهد بود، چون تا این زمان وجود مردم ایران فقط برای تولید ثروت برای جیب های طویل سران این رژیم نامردمی بوده است و انسان دوستی و ارزش برای انسان‌ها و حق شهروندی در ادبیات رژیم هرگز جایی نداشته است، حال ما چه ابزاری در دست برای مبارزه داریم؟ بدبختانه در شرایط فعلی حتا به خیابان‌ها هم نمی توانیم سرازیر شویم، از خیزش آبان ماه به بعد، در گوشه و کنار مملکت کماکان نیرو های مبارز و مردمی بصورت پراکنده ، رژیم را آسوده نگذاشته اند، اما در شرایط حاضر مردم ایران از نظر عملی فاقد هرگونه امکانات میباشند، حتا برای همین اعتراضات کوچک هم جایی نیست ، چون عملا در شرایط فعلی،  مبارزه با ویروس کرونا جایش را با مبارزه برای آزادی بر علیه رژیم تغییر داده و فریاد برای آزادی به مرحله دوم نزول کرده، بهر صورت برای نگارنده،  تنها نسخه ای را که مخالفان رژیم در این بزنگاه می‌توانند  برای مردم ایران بپیچند، بطور جدی برای اتحاد و همبستگی نیروهای دمکراتیک برای تشکیل جبهه ای مشترک در پشت یک جریان فکری که می‌تواند آینده و آزادی ایران را تأمین کند پای به میدان گذاشته و امیدی دوباره در مردم ایجاد کرده و آنها را به پیوستن به دیگر آزادی خواهان تشویق نمایند.

به امید آزادی ایران،

ایران هرگز نخواهد مرد

داود احمدلو،   اول ژانویه ۲۰۲۱

Verified by MonsterInsights